خدایا شکر!

http://www.weblog.mohammad86.com/Weblog-Image/Gives%20Thanks%20To%20Allah.gif

خدایا شکر!

به خاطر تمام آدمهای خوبی که برایم شناساندی، شکر!
به خاطر آن پرنده ی زیبا، با آن چتری که در گردن داشت، با آن ترکیب رنگ محشری که داشت، شکر!
به خاطر گلهای زیبا، به خاطر مورچه، زنبور، آب، پروانه، ماه، خورشید و به خاطر آن زاغ، شکر!
به خاطر آن شبی که بی اختیار از خواب بیدار شدم، شکر!
به خاطر آن خوابی که دیدم، شکر!
به خاطر موسیقی، شکر!
به خاطر آن گربه که امید و مقاومت را به من نشان داد، شکر!
به خاطر آن همه خوبی، به خاطر آن همه زیباییهایی که نشانم دادی شکر!
به خاطر مادرم که نفسهایش روشنایی بخش زندگی من بود و دعای خیرش از پیش تو که همیشه بدرقه ام است ، شکر!
به خاطر صبری که می دهی، شکر!
به خاطر بچه های معصوم پاک که در این جا و آنجا بازی میکنند و شاد و خندانند، شکر!
به خاطر معصومیتی که در چهره ی نوزاد وجود دارد، شکر!
به خاطر این صدایی که می آید، شکر!
به خاطر امام حسین (ع) شکر!
به خاطر حضرت زهرا (س) شکر!
به خاطر حضرت علی و نهج بلاغه اش، شکر!
به خاطر قرآن شکر، به خاطر آن روزی که جوابم رو با قرآن دادی، شکر!
به خاطر حضرت محمّد (ص) شکر!
به خاطر حضرت عیسی (ع)، موسی (ع)، نوح (ع)، یوسف (ع)، ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع)  و همه ی پیامبران، شکر!
به خاطر نفسهایم که فرو می رود، ممد حیات است و بر می آید مفرّح ذات، شکر!
به خاطر تمام آدمهای خوبی که برایم شناساندی، شکر!
و به خاطر تمام داشته هایم، دیده هایم، شنیده هایم که تو آنها را به من هدیه کردی، نشان دادی و گفتی، شکر!
خدایا، شکر!
شکر...
شکر...
شکر!


http://i31.tinypic.com/33z8d1j.jpg

چقدر شبیه خودت میشوی وقتی ...

·http://safarezendegi.files.wordpress.com/2009/02/1234500.jpg

         به ترانه خوانی قلبت گوش می سپاری ... چه زیبا عشق الهی را زمزمه می كند ...

·         سختی های زندگی را با آرامش تدبیر و شجاعت پشت سر می گذاری! زیرا می دانی خدا درسی بیش از ظرفیتت به تو نمی دهد.

·         بر روی صفحه ی ذهنت فقط و فقط لحظه های خوش را نقش میزنی!!

·         هر روز صبح به محض بیدار شدن پیش از هر چیز به خدا سلام می كنی.و به خاطر روز سر شار از معجزه ای كه پیش رو داری تشكر می كنی...!

·         در بد ترین شرایط زندگی هم زمزمه می كنی: آرامش!

·         هر گاه كسی از تو می خواهد كه پندی به او بدهی می گویی: همیشه به خدا توكل كن!  

·         در زندگی ات فقط روزهایی را به حساب می آوری كه حد اقل یك كار خوب انجام می دهی این كار خوب می تواند یك لبخند گرم باشد...!

·         می دانی كه بهترین راه برای شاد زیستن شاد كردن دیگران است...!

·         هر اتفاقی كه در زندگی ات می افتد سعی می كنی از آن درسی بیاموزی. چون میدانی كه خدا بی دلیل آن اتفاق را در زندگی ات قرار نداده است !!!

·         هیچ وقت نگران فردا نیستی . چون ایمان داری كه فردا خیلی خیلی بهتر از امروز است...

·         می دانی كه تنها راه رسیدن به آرامش در این آشفته بازار دنیا این است كه به خدا اعتماد كنی .

جملات مهم برای زندگی

http://i4.tinypic.com/10429nt.jpg
بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی" است... مراقب آن باش

دوستانه ترین کلمه "رفاقت" است... از آن سوء استفاده نکن

زیباترین کلمه "راستی" است... با آن روراست باش

زشت ترین کلمه "دورویی" است... یک رنگ باش

ویرانگرترین کلمه "تمسخر" است... دوست داری با تو چنین کنند؟

موقرترین کلمه "احترام" است... برایش ارزش قائل شو

آرام ترین کلمه "آرامش" است... به آن برس

عاقلانه ترین کلمه "احتیاط" است... حواست را جمع کن

دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت" است... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود

سخت ترین کلمه "غیرممکن" است... وجود ندارد

مخرب ترین کلمه "شتابزدگی" است... مواظب پل های پشت سرت باش

تاریک ترین کلمه "نادانی" است... آن را با نور علم روشن کن

کشنده ترین کلمه "اضطراب" است... آن را نادیده بگیر

صبورترین کلمه "انتظار" است... منتظرش باش

بی ارزش ترین کلمه "انتقام" است... بگذار و بگذر
 
سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن

پر معنی ترین کلمه" ما" است... آن را بکار ببند

عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه

بی رحم ترین کلمه "تنفر" است... از بین ببرش

سرکش ترین کلمه "هوس" است... با آن بازی نکن

خودخواهانه ترین کلمه" من" است... از آن حذر کن

ناپایدارترین کلمه "خشم" است... آن را فرو ببر

بازدارنده ترین کلمه "ترس" است... با آن مقابله کن

با نشاط ترین کلمه "کار" است... به آن بپرداز

پوچ ترین کلمه "طمع" است... آن را بکش

سازنده ترین کلمه "صبر" است... برای داشتنش دعا کن

روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش

ضعیف ترین کلمه "حسرت" است... آن را نخور

تواناترین کلمه "دانش" است... آن را فراگیر

محکم ترین کلمه "پشتکار" است... آن را داشته باش

سمی ترین کلمه "غرور" است... بشکنش

سست ترین کلمه "شانس" است... به امید آن نباش

تویی که از رگ گردن به ما نزدیکتری ... دریاب مرا...خدایا

بنام خدایی که شکر همیشگی شایسته اوست ...

http://www.shiaupload.ir/images/58819186937253295017.jpg
این منم
این منم كه بد كردم
این منم كه خطا كردم
این منم كه در گناه اصرار ورزیدم
این منم كه غافل بودم
این منم كه عمدا مرتكب گناه شدم
این منم كه وعده دادم
و این منم كه خلف وعده كردم
و این منم كه پیمان شكستم
مولای من، عزیز من، امید من
این منم كه با اعتراف به سنگینی گناهانم ببخش می طلبم
جز تو معبودی نیست، تو پاكی
و من از ستمكارانم
جز تو معبودی نیست، تو پاكی
و من از استغفار كنندگانم
جز تو معبودی نیست، تو پاكی
و من از یكتا پرستانم
جز تو معبودی نیست، تو پاكی
و من از امیدوارانم
جز تو معبودی نیست، تو پاكی
و من از نیازمندان كوی توام
مولای من
مولای من، تنها پناه من ، چنان كن كه فقط لایق تو شوم
ای مولای من
این تویی
این تویی كه نعمت دادی
این تویی كه لطفت را در حق من كامل گردانیدی
این تویی كه روزی بخشیدی
این تویی كه مرا بی نیاز ساختی
این تویی كه پناهم دادی
این تویی كه عیب مرا پوشاندی
این تویی كه مرا مورد آمرزش قرار دادی
این تویی كه مرا یاری فرمودی
این تویی كه مرا شفا بخشیدی
تو بزرگوار و بلند مرتبه ای
پس ستایش دائمی سزاوار توست
و شكر ثابت و همیشگی از آن توست

ایمان به امید...

یا هو ...

http://baharjavdan.persiangig.com/image/daryab.jpg

آموختن آسان نیست !
خستگی هر آن در کمین است .

آزرده میشوی ، احساس شکست میکنی .

شک می کنی که رها کنی و بگذری .

می خواهی بر کناره روی و وانمود کنی که اتفاقی نیافتاده .

اما نه !

           تو بازنده نیستی

                                       که یک مبارزی !
پیش از آنکه برنده باشیم باید بازنده باشیم .

باید گاه بگرییم تا بتوانیم روزی بخندیم .

باید آزرده باشیم تا روزی توانمند باشیم .

اگر پیوسه بکوشی و ایمان داشته باشی ،

در پایان ، پیروزی از آن تو خواهد بود !


" آن دیویس "



خدایا تا چه اندازه امتحان ...

چرا این همه امتحان

ما هم بنده ات هستیم

ما رو دریاب

نذار تنها بمانیم


تا بهشت دو قدم راه داریم:

قدم اول: خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم

قدم دوم: در بهشتیم.

 

وقتی خدا آمد آنچه داریم و نداریم از بین می رود

و بعد غم از بین می رود.

 

گاهی در فکرمان با کسی دعوا می کنیم به او ناسزا می گوییم

و احساس نمی کنیم کار نادرستی مرتکب شده ایم.

 

وقتی حرف بد می زنید در فکر شما حضور پیدا می کند

و همین روح را آلوده می کند.

 

تمام گرفتاری های ما دوری از خداست

 

گاهی فکری شما را خیلی اذیت می کند

رهایش کنید راحت می شوید.

نباید خود را در چنگال ذهن بد گرفتار کنید.

 

خداوند غیور است

 نمی خواهد گناه بنده اش فاش شود.

 

تا می توانید دل کسی را نشکنید...

دل شکستن توفیق را از انسان می گیرد.

 

کسی را سر زنش نکنید

شاید این سرزنش شما را به وضعیت مشابهی دچار کند.

برگرفته از کتاب "آن

خدایم!

اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا از وجود جهنم نجات دهی از شعله های آن
 مرا رهایی دهی، همان بهتر که در آن شعله ها مرا بسوزانی
 
و اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا به بهشت فراخوانی و در آن جای دهی ؛ درهای بهشت را برویم بسته نگهدار ،
 
 ولی اگر برای خاطر تو به سویت می آیم

خدایم!

مرا از خودت مران .
 
 
 تو گرانبهاترین دارایی من در این دنیا هستی ، بگذار تا ابد در کنارت لانه کنم
 
 

ممنونتومنم

فردا که زهرا پا به محشر می نهد                       در صف خدمتگذارانش تو را جا می دهد

باز آنجا هم مرام مادری را پیشه گیر                     جان مولا پیش زهرا دست ما را هم بگیر

در اینجا لازم می دانم از تمام کسانی که در این مدت موجبات دل تسلی ما را فراهم نمودند کمال تشکر را داشته باشم .

خداوند سبحان به همه شما سلامتی عنایت فرماید .

بتوانم در شادی های شما عزیزان جبران نمایم.

http://www.golbeiran.com/bmz_cache/f/f02832c12d0e9503a2d264617a5ebcbd.image.300x300.jpg

مادر بهترین موجود هستی

مادر، چهل روز است که دیگر حضورت را کنارمان نداریم ولی یاد و خاطرت هیچ زمانی از ذهنمان بیرون نخواهد رفت.

مادر، اي لطيف ترين گل بوستان هستي، اي باغبان هستي من.

گاهِ روييدنم باران مهرباني بودي که به آرامي سيرابم کند.

گاهِ پروريدنم آغوشي گرم که بالنده ام سازد.

گاهِ بيماري ام، طبيبي بودي که دردم را مي شناسد و درمانم مي کند.

گاهِ اندرزم، حکيمي آگاه که به نرمي زنهارم دهد.

گاهِ تعليمم، معلمي خستگي ناپذير و سخت کوش که حرف به حرف دانايي را در گوشم زمزمه مي کند.

گاهِ ترديدم، رهنمايي راه آشنا که راه از بيراهه نشانم دهد.

مادر تو شگفتي خلقتي ، تو لبريز از عظمتي ؛ تو را سپاس مي گويم و مي ستايمت

.روحت شاد و یادت گرامی


به نام خالق بی همتا

http://mehdiesk.ir/Pics/niaz.jpg


« فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست و بازگشت همه بسوی خداست»
خدایا دلم را بسوی تو به پرواز درمی آورم
خدایا سپاسگذارم كه من آلوده را دعوت كردی
خدایا تو میدانی، من هم میدانم كه قبل از این در سیاهی و گمراهی بودم
خدایا سپاسگذارم كه چشمانم را بینا كردی برای دیدن نشانه هایت
خدایا سپاسگذارم كه گوشم را شنوا كردی برای شنیدن آیاتت
خدایا سپاسگذارم كه قلبم را متوجه خودت نمودی،
خدایا سپاسگذارم كه اجازه دادی كتابت را بخوانم و درك كنم خدایا سپاسگذارم كه اجازه دادی غم دل را تنها با تو بگویم
جز تو كسی نیست، تنها تو را می بینم و تنها از تو كمك میخواهم
خدایا تنها تو راپرستش می كنم كه لایق پرستشی ای مهربان
من بنده تو هستم كه در پیشگاه تو هیچم،

از تو هستم، بوسیله تو آمده ام،

برای تو هستم و بسوی تو بازمیگردم.معبود من، دوستت دارم.

 

بهار


به یاد خالق زیباییها

بهار، جلوه‏گاه پروردگار

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می‏کند. چکاوک‏ها، هزار دستان و قمریان، نغمه‏ها و سرودهای فرح‏بخش و تازه سرمی‏دهند و انسان‏ها را به مهرورزی، گره‏گشایی و هم‏گرایی فرا می‏خوانند. بهار، پیام‏آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل‏ها سرشار از سرور و جان‏ها معرفت می‏یابد.
بهار، پیام‏آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می‏شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می‏آوریم. در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه موجودات، سرازیر است و ما اگر او و نشانه‏هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی‏کند و با دگرگونی فصل‏ها نیز به جلوه‏گری قدرت بی‏پایانش می‏پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد و بر اثر تماشای جلوه‏هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.
اساسا جهان هستی، آینه‏دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است.



به تعبیر زیبای حافظ:
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن


بهار نیز یکی از باشکوه‏ترین جلوه‏های خدا در جهان هستی است که می‏توان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست.

پشت سرت را نگاه كن !

پشت سرت را نگاه كن ! در سالي كه گذشت چند تا دل را شكستي ؟! چند دل بدست آوردي ؟! اشك چند چشم را در آوردي ؟! بر روي چند لب ، لبخند نشاندي ؟! چند تا روح را آزردي ؟! چند روح را به پرواز در آوردي ؟! در چند وجود ، بوته ي محبت كاشتي ؟! ريشه ي كينه ي چند قلب را بارور كردي ؟! کدام نابساماني را سامان دادي ؟! چه زخمهائي را التيام بخشيدي ؟! کدام بيچاره را چاره نمودي ؟! کدام روح آشفته را آرامش بخشيدي ؟! ........ يادت هست

http://mabulle78.m.a.pic.centerblog.net/zp2n2del.jpg

سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی چون همه از نورت استفاده میکنن ولی اصلا نگات نمیکنن, سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن...


http://www.persianstar.com/images/stories/white_dwarfs/sirius.jpg

نور مادر

فانوس 


مادرم !

روشنایی فانوس زندگیت را به من هدیه کردی .

کاش حضورت نیز مانند نورت برای همیشه برایم باقی می ماند.

روحت شاد مادرم.

دستان خداوند


آرام باش ،توكل كن،تفكر كن،آستين ها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را ميبيني كه زودتر از تو دست به كار شده اند. !

آيا مي دانيد؟ بدن انسان مي تونه تا 45 واحد درد رو تحمل كنه. اما زمان تولد، يك زن تا 57 واحد درد رو احساس مي كنه اين معادل شكسته شدن همزمان 20 استخوانه!


مادرتون رو دوست داشته باشيد...

آدمهاي خوب از ياد نميرن، از دل نميرن، از ذهن نميرن،ولي زودتر از اينکه فکرش رو بکني از پيشت ميرن.

حیف که مادرمان رفت و ما تنها شدیم


تا اوج نا امیدی



روزی تصمیم گرفتم كه دیگر همه چیز را رها كنم. شغلم را، دوستانم را، مذهبم را و خلاصه تمام وابستگي هاي زندگی ام را !

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خداوند صحبت كنم و اگر نتوانستم دليلي براي ادامه ي زندگيم بيابم به آن نيز خاتمه دهم !

بامبو

به خدا گفتم:

آیا می توانی دلیلی برای ادامه این زندگی برایم بیاوری ؟ و جواب او مرا شگفت زده كرد.

او گفت:

آیا سرخس و بامبو را می بینی ؟

پاسخ دادم :

بلی.

خداوند فرمود:

هنگامیكه درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. به آنها نور و آب و غذای كافی دادم. دیر زمانی نپایید كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمین را فرا گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نكردم. در دومین سال سرخس ها بیشتر رشد كردند و زیبایی خیره كننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود. من بامبوها را رها نكردم.

در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نكردند. اما من از آنها قطع امید نكردم.

در سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمایان شد. در مقایسه با سرخس بسیار كوچك و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت رسید.

5 سال طول كشیده بود تا ریشه های بامبو به اندازه كافی قوی شوند. ریشه هایی كه بامبو را قوی می ساختند و آنچه را برای زندگی بدان نیاز داشت را فراهم می كردند.

خداوند در ادامه فرمود:

آیا می دانی در تمام این سالها كه تو درگیر مبارزه با سختیها و مشكلات خودت بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحكم می ساختی ؟ من در تمامی این مدت تو را رها نكردم همانگونه كه بامبوها را رها نكردم.

هرگز خودت را با دیگران مقایسه نكن. بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر كدام به نوبه خود به زیبایی جنگل كمك می كنند. زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می كنی و قد می كشی !

از او پرسیدم :

من چقدر قد می كشم.

در پاسخ از من پرسید:

بامبو چقدر رشد می كند؟

جواب دادم :

هر چقدر كه بتواند.

گفت:

تو نیز باید رشد كنی و قد بكشی. هر اندازه كه بتوانی.

ولي به یاد داشته باش كه من هرگز تو را رها نخواهم كرد. و در هر زمان پشتيبان تو خواهم بود !

پس هرگز نا امید نشو !

آنچه امروز یک درخت را تنومند، سایه گستر و پر ثمر ساخته است، ریشه دواندن دیروز بذر آن در تاریکی های خاک بوده است. در هنگامه ی رنج های بزرگ، ملال های طاقت فرسا، شکست ها و مصیبت های خورد کننده، فرصتهای بزرگی برای تغییر، گام نهادن به جلو و تصوري براي خلق آینده ایجاد می شود. ماموریت شما در زندگی بی مشکل زیستن نیست، بلكه با انگیزه زیستن و اميدوار زيستن است ...


پس زندگی را باور کن همانگونه که هست، با همه دردها و رنجهایش، با همه شادیها و غمهایش، با همه ملال ها و دلفریبی هایش، باهمه شکستها و پیروزی هایش و با همه خاطرات تلخی ها و شیرینی هایش، و زندگی را دوست بدار و به سرنوشت امیدوار باش، هر روز را با امید و ایمان به خدا و فردايی بهتر به شب برسان، اینگونه باش تا زندگی برایت سهل تر و زیبا تر شود، یقین داشته باش که از دید خداوند پنهان نخواهی ماند و همواره از مراقبت و همراهي او نيز بي بهره نخواهي ماند ...

 

داستان 5 دقیقه

غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم

تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم

رفتی و  با رفتنت کاخ دلم ویرانه  شد

من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم.

 


 

 

در یک پارک زنی با یک مرد روی نیمکت نشسته بودند و به کودکانی که در حال بازی بودند نگاه می­کردند که در حال بازی بودند .
زن رو به مرد کرد و گفت پسری که لباس ورزشی قرمز دارد و از سرسره بالا می­رود پسر من است .
مرد در جواب گفت : چه پسر زیبایی و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسری که تاب بازی می­کرد اشاره کرد .
مرد نگاهی به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : تامی وقت رفتن است .
تامی که دلش نمی­آمد از تاب پایین بیاید با خواهش گفت بابا جان فط 5 دقیقه . باشه ؟
مرد سرش را تکان داد و قبول کرد . مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند . دقایقی گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : تامی دیر می­شود برویم . ولی تامی باز خواهش کرد 5 دقیقه این دفعه قول می­دهم .
مرد لبخند زد و باز قبول کرد . زن رو به مرد کرد و گفت : شما آدم خونسردی هستید ولی فکر نمی­کنید پسرتان با این کارها لوس بشود ؟
مرد جواب داد دو سال پیش یک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه­سواری زیر گرفت و کشت . من هیچ­گاه برای سام وقت کافی نگذاشته بودم . و همیشه به خاطر این موضوع غصه می­خورم . ولی حالا تصمیم گرفتم این اشتباه را در مورد تامی تکرار نکنم . تامی فکر می­کند که 5 دقیقه بیش­تر برای بازی کردن وقت دارد ولی حقیقت آن است که من 5 دقیقه بیشتر وقت می­دهم تا بازی کردن و شادی او را ببینم . 5 دقیقه­ای که دیگر هرگز نمی­توانم بودن در کنار سام ِ از دست رفته­ام را تجربه کنم .
بعضی وقتها آدم قدر داشته­ها رو خیلی دیر متوجه می­شه . 5 دقیقه ، 10 دقیقه ، و حتی یک روز در کنار عزیزان و خانواده ، می­تونه به خاطره­ای فراموش نشدنی تبدیل بشه . ما گاهی آنقدر خودمون رو درگیر مسا ئل روزمره می­کنیم که واقعا ً وقت ، انرژی ، فکر و حتی حوصله برای خانواده و عزیزانمون نداریم . روزها و لحظاتی رو که ممکنه دیگه امکان بازگردوندنش رو نداریم . این مس ئ له در میان جوانترها زیاد به چشم می­خوره . ضرر نمی­کنید اگر برای یک روز شده دست مادر و پدرتون رو بگیرید و به تفریح ببرید . یک روز در کنار خانواده ، یک وعده غذا خوردن در طبیعت ، خوردن چای که روی آتیش درست شده باشه و هزار و یک کار لذت بخش دیگه .
قدر عزیزانتون رو بدونید . همیشه می­شه دوست پیدا کرد و با اونها خوش گذروند ، اما همیشه نعمت بزرگ یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر در کنار ما نیست . ممکنه روزی سایه عزیزانمون توی زندگی ما نباشه

 


 

مادرم روحت شاد



از خدا پرسیدم : خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد ؟

خدا جواب داد :

گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،

با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو .

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است فقط  اگر بدانید که چطور زندگی کنید

مهم این نیست که قشنگ باشی قشنگ  این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر

مهم نیست شیر باشی  یا آهو مهم این با تمام توان شروع به دویدن کنی

کوچک باش و عاشق ..که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ای پایان رسیدن

فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریایی بیکران .زلال که باشی ، آسمان در تو ست

 

 

ای خدا

ای خدای من
آهنگ تو کردم و امیدم را از روی اعتماد به سوی تو آوردم
و دانستم مسئلت های بسیار من در برابر توانگری تو کم است
و خواهش های عظیم من در برابر وسعت رحمت تو کوچک است
و کرم تو از مسئلت احدی تنگ نمی گردد
و دست تو در بخشش ها از هر دستی بالاتر است

باز می گردم به سوی تو در چنین حالتی ...

خدا و گنجشک

 

روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت

فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت " . مي ايد ، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست .

فرشتگان چشم به لبهايش دوختند ، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :

" با من بگو از انچه سنگيني سينه توست ." گنجشك گفت " لانه كوچكي داشتم ، ارامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام . تو همان را هم از من گرفتي . اين توفان بي موقع چه بود ؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود ؟ و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست. سكوتي در عرش طنين انداز شد . فرشتگان همه سر به زير انداختند.

خدا گفت " ماري در راه لانه ات بود . خواب بودي . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. انگاه تو از كمين مار پر گشودي . گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.

خدا گفت " و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي.

اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود . ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد

دل خسته تر از دل خسته

زندگی خیلی بیرحمی ،
خدایا نذار شک کنم به بعضی چیز ها و کس ها
این شک را از وجودم پاک کن
خدایا دارم کم می آورم
از حیلی ها دلم گرفته
دیگه هیچ چیز برایم ارزشی ندارم
من شده ام دل خسته تر از دل خسته
فکر می کردم می شود راهی یافت
ولی راهی برایم نمانده
تو کمکم کن
من کسی رو جز تو ندارم
چجوری می توانم به کسی دیگه رو بیاندازم
در حالی که تویی تنها کسم

خدایا می دانم بازهم تو با منی
چرا که من جز تو معبودی ندارم به سراغ چه کسی بروم در حالی که همه از تو پایینترند
و تویی بالای والای بالا
می دانم که قدر ناشناس شما هستم
ولی به غیر از شما کسی برایم نمانده

من فقط تورو دارم
خدایا ... خدایا ... خدایا

خدایا نذار تنها بمانم
نذار امیذم ناامید شود
خدایا کمکم کن...
ملتمسانه

راز ونیاز با خدا

خدایا...پروردگارا...کمکم کن، کمکم کن که  بتوانم پنچره ی دلم راروبه حقیقت بگشایم...

خدایا...یاریم کن که مرغ خسته دلم راکه دیری است دراین قفس زندانی است، دراسمان آبی عشق

توپروازدهم...

خدایا..پروردگارا...یاریم کن که شوق پروازراهمیشه درخود زنده نگهدارم .....

خدایا...توخود می دانی که بدترین دردبرای یک انسان دورماندن ازحقیقت خویشتن  ورهاشدن درگرداب فراموشی وسردرگمی است...پس توای کردگار بیهمتا مرا یاری کن که به حقیقت انسان بودن پی ببرم تابتوانم روزبه روزبه تو که سر چشمه تمام

 حقیقت هایی نزدیک ونزدیکتر شوم....

خدایا...همیشه گفته ام که تورادوست دارم...حالا هم باتمام وجود فریاد می زنم:

خدایا........دوستت دارم.....دوستت دارم...دوستت دارم...

خدایا،شرمنده ام اززیادی گناهانی که انجام داده ام ،شرمنده ام.

خدایا از قدر نشناسی خودم ، ازاین که هرروزباعث ناراحتی تو می شوم شرمسارم.

خدایا چه بگویم ازکدامین گناهم نزد توطلب عفوکنم.خدایابه کدامین گناه اشک شرم ازدیده جاری سازم.هروقت که خواستم زبان به حمد وثنایت بگشایم.اشک دردیدگانم جمع شدوبغض شرم

 وپشیمانی ازگناهان دیگرمجال

 سخن گفتنم نداد.

 

خدایا ،مرا ازاین منجلابی که درآن گرفتارشده ام نجاتم ده.به این پرنده ی اسیر پروبالی ده تا خودش راازاین قفس رهایی بخشد

 وطعم آزادی ورهایی را تجربه کند .

خدایا، مرا فرصتی ده تاپاک بودن راتجربه کنم وبتوانم حتی برای یک لحظه آنچه باشم که تومی خواهی.


خدایا، چگونه می توانم روی به سوی تو بیاورم وزبان به حمدوثنایت بگشایم درحالی که خودازکرده خویش آگاهم .

چگونه می توانم دوستارتوباشم درحالی که برعهد وپیمانی که باتو بسته ام وفادارنبوده ام.

چگونه می توانم طلب عفو وبخشش کنم درحالی هنوزشعله های عصیان دردرونم فروزان است.

بارالاها،چگونه می توانم روی به توبه آورم درحالی که اسیرهواهای نفسانی خویشم.

خداوندا ، مرا کمکم کن

نذار تنها بمانم...



ای خدا

ای خدا تویی تنها کسم در لحظه های بی کسی

ای خدا تویی تنها امیدم در لحظه های ناامیدی 

ای خدا تویی تنها یاورم در لحظه های بی یاوری

ای خدا تویی تنها پناهم در لحظه های بی پناهی

ای خدا تویی تنها صدایم در لحظه های بی صدایی

ای خدا می شود این من دل خسته را یاری نمایی

ای خدا می شود این من دل خسته را درمان نمایی

ای خدا تو را به این شب های محرم ، مرا از این دلخستگی رهایی بخش


محتاج دعا



ای خدا

ای خدا تویی تنها کسم در لحظه های بی کسی

ای خدا تویی تنها امیدم در لحظه های ناامیدی 

ای خدا تویی تنها یاورم در لحظه های بی یاوری

ای خدا تویی تنها پناهم در لحظه های بی پناهی

ای خدا تویی تنها صدایم در لحظه های بی صدایی

ای خدا می شود این من دل خسته را یاری نمایی

ای خدا می شود این من دل خسته را درمان نمایی

ای خدا تو را به این شب های محرم ، مرا از این دلخستگی رهایی بخش


محتاج دعا



بار الها ....

بار الها ....

آمده ام تا در سايه مهد تو خستگي را از خود برهانم وکوله بار سنگين گناهانم را بر زمين بگذارم.

 از پشت کوههاي آرزوهاي طولاني از  آنسوي درياهاي غرور وخود خواهي آمده ام تا سر در آستانه

پر عظمت تو بگذارم وهاي هاي بگريم...آمده ام تا دستهاي  مرا بگيري  و  با مرواريدهاي  با جامهاي

خالي نياز با کفشهاي اميد آمده ام  تا مرا ببخشايي و گل آرامش را در دل بپرورانم و اطمينان درو کنم

ونماز عشق بخوانم.......بيا تا لبريز شوم......

یا لطیف


می گویند چرا غمگین می نویسی ؟!.

چرا گفته هایت اندوهبار است !

صحبت از پژمردن یک گل نیست ،

صحبت از مرگ قناریست ،

صحبت از مرگ انسانیت است ،...

که چه آسان، از آن می گذریم...

بار خدایا من در راه رسیدن به تو

بارها وبارها مسیر را به اشتباه رفتم

من در عجبم که راه را ، گم نکرده ام ،

تو چه آسان مرا می خوانی

وراهت را آشکار،ا به خلقت نشان می دهی

و این بنده ، چه آسان از تو می گذرد

خداوندا از نفس خویش خسته ام ،

مرا به خرابات گناه و خانه شیطان دعوت می کند

یا لطیف اگر ذکر تو نبود من زین پس ،

نمی دانستم به کدامین راه بروم !

لطیفا تو مرا با کوله باری از گناهم می پذیری ،

و من خجل از کرده خویشم ...

لطیفا آرزو دارم تا آخرین روز هستی،

 سر از سجده گاهت بر ندارم .


التماس دعا