خدایا!

خدایا!

آن را که تنها و ناتوان است، بودن تو، همراهی تو کافی است تا او را بی‏نیاز کند و او را بلاهای ترسناک و سهمگین حفظ کند.

خدایا!

خطاهایم مرا در تنهایی فرو برده و در برابر خشم تو تنها و ناتوانم گذاشته است. خدایا! در چنین حالی از دیدار تو هم هراسان و شرمگینم.

خدایا!

نه هیچ راه و روشی برای آرام شدن و آرامش یافتن می‏یابم و نه کسی را در یاری خود می‏بینم؛ که وقتی تو تنهایم بگذاری چه کسی همراهی‏ام خواهد کرد و اگر تو بترسانی‏ام که می‏تواند آرامشم ببخشد؟

خدایا!

جز تو که پروردگار مایی، که می‏تواند ما بندگان تو را پناه دهد و آرامش ببخشد و یاری کند؟ خدایا! پناه ما تویی و تنها تو می‏توانی به ما آرامش ببخشی و از ناتوانی نجاتمان دهی.

خدایا!

اگر تو روی از ما بگردانی و بخششت را از ما دریغ کنی و بر ما سخت بگیری، یا اگر تو رشته و ریسمان رحمت خود را از دستانمان بکشی، ما به کدام ریسمان می‏توانیم چنگ بزنیم و به یاری چه کسی می‏توانیم دل خوش داریم؟

خدایا!

ما نه راهی به رحمت تو داریم، مگر از راه تو، و نه امیدی به برآورده شدن نیازهایمان داریم، جز با یاری تو. خدایا! ما بندگان توییم و در پیشگاه تو و در دایره قدرت تو قرار داریم و جز با دستان تو راهی به رهایی نمی‏یابیم.

دعای بیست و یکم امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه

خدا مرا کافی است

 

حَسبِیَ اللهُ رَبّیَ اللهُ لا اِلهَ اِلُا هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ

 

خدا مرا کافی است که پروردگار من است جز او خدایی نیست بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش عظیم .

 

سفارش شده است که روزی هفت مرتبه این دعا را بخوانید.

 

لبخند زيباي خدا.. (داستان)

زني با لباسهاي کهنه و مندرس و نگاهي مغموم وارد خواروبار فروشي محله شد كه نسبتا شلوغ بود و با فروتني از صاحب مغازه خواست کمي خواروبار به او بدهد. به نرمي گفت شوهرش بيمار است و نميتواند کار کند و شش بچه شان بي غذا مانده اند.
جان هاوس، صاحب همان خواربار فروشي با بي اعتنايي، محلش نگذاشت و با حالت بدي خواست كه او از مغازه بيرون رود !
زن نيازمند در حالي که اصرار ميکرد گفت آقا شما را به خدا ، به محض اين که بتوانم پولتان را مي آورم . جان گفت نسيه نمي دهد.
مشتري ديگري که کنار پيشخوان ايستاده بود و گفت و گوي آن دو را ميشنيد به مغازه دار گفت :
ببين خانم چه مي خواهد، خريد اين خانم با من !
خواربار فروش با تمسخرگفت
: لازم نيست، به حساب خودم. ليست خريدت کو ؟
لوئيز يا همان زن نيازمند گفت
: اينجاست !
خواربار فروش با صدايي كنايه دار اضافه كرد: ليست را بگذار روي ترازو. به اندازه وزنش، هر چه خواستي ببر.
لوئيز با خجالت يک لحظه مکث کرد، از کيفش تکه کاغذي در ‏آورد، و چيزي رويش نوشت و ‏‏آن را روي کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب ديدند کفه ي ترازو پايين رفت!!
خواروبار فروش باورش نشد. مشتري از سر رضايت خنديد.
مغازه دار با ناباوري شروع به گذاشتن جنس در کفه ي ترازو کرد. کفه ي ترازو برابر نشد، آن قدر چيز گذاشت تا کفه ها برابر شدند !
در اين وقت خواروبار فروش با تعجب و دل خوري تکه کاغذ را برداشت ببيند روي آن چه نوشته شده است !
کاغذ، ليست خريد نبود، بلكه دعاي زن بود که نوشته بود :
اي خداي عزيزم، تو از نياز من با خبري، خودت آن را بر آورده ساز !
مغازه دار با بهت جنس ها را به لوئيز داد و همان جا ساکت و متحير خشکش زد، لوئيز خداحافظي کرد و رفت.

دهنده بي منت، فقط الله است و بس !

راز و نیاز با خدا

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم …
گفتی:
فانی قریب
    
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش می‌شد بهت نزدیك شم
گفتی:
و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
    
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی:
ألا تحبون ان یغفرالله لكم
    
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی …
گفتی:
و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
    
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه… آخه چیكار می‌تونم بكنم؟     
گفتی:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
    
.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی:
الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
    
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟ 
گفتی:
ان الله یغفر الذنوب جمیعا
    
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی:
و من یغفر الذنوب الا الله
    
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌كنم
گفتی:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
    
.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك     
گفتی:
الیس الله بكاف عبده
    
.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

منبع: چرخ و فلک


عید ولایت

تمام لذت عمرم در این است         که مولایم امیرالمومنین است


دلا امشب به می باید وضو کرد                            و هر ناممکنی را آرزو کرد


چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
آن را به محبت علی بخشیدند


نام علی : عدالت

                        راه علی : سعادت

           عشق علی : شهادت

                        ذکر علی : عبادت

عید علی : مبارک

 

مناجات حضرت علی(ع)



الهی !

کفی بی عزا ان اکون لک عبدا ، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا!

انت کما احب ، فاجعلنی کما تحب!!

...

الهی !

چه عزتی فراتر از این که بنده ی تو باشم ؟

و چه فخری بالاتر از این که « تو » خدای من باشی ؟

تو آنگونه خدایی هستی که من دوست دارم ، پس از من آن بنده ای را بساز که تو دوست داری !

...



ولادت امام علی النقی هادی (ع)


امام علی النقی هادی (ع) می فرمایند:

" بهتر از نیکی، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است و

برتر از علم، حامل آن و بدتر از بدی، عامل آن است وحشتناک تر از

وحشت، آورنده آن است. "

نیایش حضرت رضا علیه السلام

بارالها!

در پیشگاه تو ایستاده ام،

و دستهایم را بسوى تو بلند كرده ام،

آگاهم كه در بندگى ات كوتاهى نموده و در فرمانبرى ات سستى كرده ام،

اگر راه حیا را مى پیمودم از خواستن و دعا كردن مى ترسیدم...

ولى … پروردگارم!

آن گاه كه شنیدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى خوانى ،

و آنان را به بخشش نیكو و ثواب وعده مى دهى ،

... براى پیروى ندایت آمدم،

و به مهربانى هاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم.

و مرا از دلهره ملاقاتت درامان دار،

و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،

پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مى شود قرار دادم

اگر با این همه، خواسته ام را رد كنى ، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مى گردد،

همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،

و آقایى كه از بنده اش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مى زند.

واى بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرانگیرد،

اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه كسى روى كنم؟

اما...

اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده،

و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى ، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده،

و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى كه لغزش بنده اش را نادیده انگاشته و به او رحم كرده است.

در این حالت نمى دانم كدام نعمتت را شكرگزارم؟

... آیا آن هنگام كه به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته هایم را بر من مى بخشایى ؟

... یا آن گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مى افزایى ؟

پروردگارا!

خواسته ام در این جایگاه، یعنى جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است كه...

گناهان گذشته ام را بیامرزى ،

و در باقیمانده عمرم مرا از گناه بازدارى ،


ابرهاي تار

از باغ مي‌برند چراغاني‌ات كنند
تا كاج جشنهاي زمستاني‌ات كنند

پوشانده‌اند «صبح» تو را «ابرهاي تار»
تنها به اين بهانه كه باراني‌ات كنند

يوسف! به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار مي‌برند كه زنداني‌ات كنند

اي گل گمان مكن به شب جشن مي‌روي
شايد به خاك مرده‌اي ارزاني‌ات كنند

يك نقطه بيش فرق رحيم و رجيم نيست
از نقطه‌اي بترس كه شيطاني‌ات كنند

آب طلب نكرده هميشه مراد نيست

گاهي بهانه‌اي است كه قرباني‌ات كنند



تحفه ای از علم


اَن تَعبُدَ الله بِقَدر حاجَتُکَ اِلیه

به اندازه ای که به خدا نیاز داری، خدا را عبادت کن.

روزی فردی از ابوذر درخواست می کنه که تحفه ای از علم به او هدیه کنه.
ابوذر می فرماید :
به آنکس که بسیار دوستش داری بدی نکن !
آن فرد با تعجب می پرسه :
مگه میشه آدم کسی رو دوست داشته باشه و در حقش بدی کنه ؟!
ابوذر در جواب می فرماید :
تو خودت رو بیشتر از همه دوست داری، پس در حق خودت بدی نکن.

وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (34) وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (35)
 

و نیکی با بدی یکسان نیست. (بدی را) با آنچه نیکوتر است دفع کن که ناگاه (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمنی بود، چون دوستی صمیمی گشته است.(34)

و این (خصلت خوب) جز به کسانی که شکیبایند عطا نشود و آن را جز کسی که دارای بهره ی بزرگ(از ایمان و تقوا) است به دست نیاورد.(35)

منبع وبلاگ سخت ولی ممکن( احسان)

عید قربان

ای صبا از من به اسماعیل پیغمبر بگو

زنده برگشتن از کوی یار

شرط عشق نیست

السلام علی الحسین بن علی


نيايش در عرفه

از ويژگى‌هاى روز عرفه دعا و نيايش به درگاه ربوبى است. پيشوايان معصوم(ع) با استفاده از موقعيت معنوى روز عرفه، مردم را به راز و نياز و تقويت پيوند با سرچشمه کمالات ترغيب و تشويق مى‌کردند چرا که اساس شخصيت حقيقى انسان و ارزش او به اندازه ارتباطش با خداوند متعال تعيين مى‌شود. قرآن مى‌فرمايد: “اى پيامبر بگو، پروردگارم براى شما ارزشى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد.”(فرقان / 77)

امام حسين(ع) با استفاده از فضاى معنوى روز عرفه در صحراى عرفات و در دامنه کوه جبل‌الرحمه مناجات زيباى خود را زمزمه کرده و آواى ملکوتى‌اش نه تنها در ميان حاجيان خانه خدا در صحراى عرفات طنين‌انداز بود بلکه آن نيايش‌هاى عاشقانه در طول تاريخ، دل‌هاى مشتاق را تحت تاثير قرار داده است.

آن حضرت در فرازى از دعا مى‌فرمايد: پروردگارا، تفکر من در آثار و نشانه‌هاى تو موجب دورى ديدار مى‌گردد پس مرا به خدمتى وادار که با تو پيوندم دهد، چگونه بر وجود تو به چيزى استدلال شود که در وجودش به تو نياز دارد؟آيا غير تو را ظهورى است که براى تو نيست و غير تو آن قدر آشکار است تا تو را آشکارتر کند؟ معبودا! کى بوده‌اى که نيازمند دليلى باشى تا برتو دلالت کند و کى دور بوده‌اى تا آزار ما را به تو بر ساند؟!

کى رفته‌اى زدل که تمنا کنم ترا
کى گشته‌اى نهفته که پيدا کنم ترا
با صدهزار جلوه برون آمدى که من
با صد هزار ديده تماشا کنم ترا
غايب نگشته‌اى که شوم طالب حضور
پنهان نبوده‌اى که هويدا کنم ترا

روز عرفه فرصتى استثنايى در هر سال است که بايد از لحظات آن در تقويت رابطه با خداوند استفاده نمود.


خدایا مرا دریاب و یاری نما.

پروردگارا مرا ببخش :

پروردگارا مرا ببخش :

ازاينکه بياد همه بودم بغير از تو !

از اينکه کار بد ديگران را به رخشان کشيدم !

از اينکه جائی که حق با من نبود لجبازی کردم !

از اينکه درحال سخن گفتن ديگری بی اعتنا بودم !

از اينکه ايمانم به بندگانت بيشتر از ايما ن به تو بود !

از اينکه معذرت خواستن برايم مشکل بود و انجام ندادم !

از اينکه خوردن وآشاميدنم ترک نشد . اما عبادتم فراموش شد!

از اينکه تظاهر به دانستن مطلبی کردم که اصلا آن را نمی دانستم !

از اينکه رسوا شدن دردنيا برايم مشکل تر از رسواشدن در آخرت بود!

از اينکه موقع انجام گناه ازيک طفل خجالت کشيدم وازتوشرم ننمودم !

از اينکه حاضر نشدم بگويم نمی دانم ! حتی در لحظه ای که ---

نادانيم بر ملا شد !

از اينکه آنقدر به فکر آراستگی ظاهر خود بودم ! که به آراستگی

باطن نپرداختم !

از اينکه سعی داشتم کار بدم را در حضور جمعی توجيه کنم ! با

اينکه می دانستم غلط است !

از اينکه در همه چيز و همه جا با محاسبه دقيق سر و کار داشتم !

ولی به حساب نفس خويش نرسيدم !

از اينکه برای ارضای نفسم آنقدرازديگران سئوال کردم تا آنکه کلمه

نميدانم را از زبانشان بيرون کشيدم !

از اينکه................ از اينکه ................ از اينکه .............

خدايا به ما ديده بصيرت عنايت کن ! وما را در شناخت عيوب خويش

ياری فرما !

<< آمين >>

شهادت امام محمد باقر


امام محمد باقر (ع) می فرمایند :

هيچ چيز در دفع بلاها و حوادث ناگوار بهتر از دعا نيست.


« تو»... برای خدا...

به من ياد داده اند زياد بخواهم و البته نمي دانم « كم» چه است و قدر « زياد» كدام است.

من ميخواهم هر چه ياد گرفته بودم را از خاطر ببرم. ميخواهم بدانند هيچ چيز نمي دانم و ميخواهم مسير راه را تو نشانم دهي، هر چه آمده ام، نيامده ام و هر چه بالا رفتم، به زير آمدن بوده.

من ميخواهم بخواهم و ميخواهم قدر خواستنم را تو نشانه كني. تو هر چه مي داني علامت بزن، اما بدان من، همين مني كه نمي داند قدر خواستنش بايد چه قدر باشد، مشتاق و محتيج است.

وقتي داري من را نگاه مي كني، اندازه شوقم را در برق چشمهايي كه سويش كم شده است،ببين و قدر خواستنم را با پلك ات، نشانه بگذار.من دعا ميكنم.همه كاري كه ميتوانم بكنم، اين است.

دعا، همه درخشش من است و قدر خواستنم،همين اندازه برق چشمهايم.

ده کلید طلائی موفقیت

1- کینه و نفرت را مسموم ، عفو و بخشش همانند پاد زهری است که روح را درمان می کند

2- طرز فکر خود را عوض , و به خدا توکل کنید.

3- مردم را به چشم دوست ببینید نه دشمن. زندگی با چنین احساسی , شیرین تر و لذت بخش تر است.

4- به ضمیر نا هوشیار خود تلقین کنید که از عهده انجام هر کاری بر می آیید.

5- ایمان بیاورید که زندگی شما سرشار از شادی و امید است.

6- ترس را از وجودتان برانید و جای آن را با امید و آرزوهای شیرین عوض کنید و تسلیم افکار موهوم و پست

 نشوید.

7- هر بلایی که به سرمان می آید , به دست خودمان است. پس در انتخاب اهداف و عملکرد تان دقت بیشتری

 داشته باشید.

8- هر انسانی در وجودش عامل شفا بخش هستی نهفته است . هر گونه ترس و اضطراب را از خود برانید تا

 نیروی هستی هر درد و مرضی را از خود  و وجودتان پاک کند.

9- با تفکر درباره افرینش ,عقده حقارت و احساس خود کم بینی را در خودتان از بین ببرید.

10- انسان بر پایه ایمان خود , هر چه می خواهد به دست می اورد. کافی است به موضوعی خوشایند فکر کنید ,

 دیری نمی گذرد که نتایج آن را خواهید دید.


خدایا به این شمع ها نگاه کن

تو مرا می بینی ، من در این سیاهی گمشده ام

خدایا مرا یاری کن تا نورت را بیابم.

کجا باید رفت ...

خدایا نگاهم کن نذار ...

من ملتمسانه ازت کمک می خواهم ، مرا دریاب

شرایط استجابت دعا

در فرهنگ اسلام و قرآن، فرد مسلمان نه تنها مجاز است که خدا را بخواند و خواسته‌های خود را از او بخواهد، بلکه به این کار مأمور است. خداوند ترک دعا را سبب بی‌اعتنایی او به بندگانش ذکر می‌کند : (قل مایعثوبکم ربی لولا دعاؤکم (بگو اگر دعای شما نباشد خداوند به شما اعتنا نمی‌کند
استجابت دعا فقط دو شرط دارد:
 1) دعاکردن
2 ) خواستن خالصانه از خدا، و نه از کس دیگر.
(اجیب دعوه الداع اذا دعان) من پاسخ خواننده خود را می‌دهم اگر من را بخواند
(ادعونی استجب لکم) مرا بخوانید تا شما را پاسخ دهم و) ان الله لا یخلف) خداوند در وعده خود تخلف نمی‌کند

بنابراین دلیل اینکه برخی دعاها ظاهرا مستجاب نمی‌شوند این است که فاقد یکی از این دو شرط هستند؛ یعنی یا دعای واقعی نیستند یا دعاکننده خدا را نمی‌‌خواند و در دعاکردنش خالص نیست.
گاهی نیز دعا مستجاب شده است ولی دعاکننده غافل است، زیرا استجابت دعا اقسام مختلفی دارد: استجابت با تأخیر،

استجابت در آخرت،

استجابت با کفران سیئات،

استجابت با تبدیل به احسن و ...

پس باید در تحقق این دو شرط دعا کوشید؛ به‌خصوص، اخلاص در دعا که غالبا محقق نمی‌شود، و شاید به همین جهت است که دعای انسان مضطر و مستاصل، معمولا مستجاب است زیرا او خالصانه خدا را می‌خواند.
البته گاهی خداوند، از سر بزرگواری، برخی دعاهایی را هم که فاقد اخلاص باشد پاسخ مثبت می‌دهد و مستجاب می‌کند.

در روايتي از امام صادق (ع) درباره وقت دعا آمده است: «سه وقت است که دعا در آن اوقات مستجاب است:  بعد از نماز واجب ، هنگام آمدن باران ، هنگام ظاهر شدن آيه و نشانه معجزه‌اي از طرف خدا براي بندگان خود.»

امید به خدا

اِلهي كَيفَ اَنقَلِبُ مِن عِندِكَ بِالخَيبَةِ مَحروُما وقَد كانَ حُسنُ ظَنّي بِجوُدِكَ اَن تَقلِبَني بِالنَّجاةِ مَرحُوما. 

خدايا چگونه ازدرگاه تو دست خالي ومحروم برگردم؟! با آنكه حسن ظن بجود وكرم وبخشش تو دارم كه مرا پيروزمندانه وبا مهرباني برگرداني .

 

اِلهي لَم اُسَلِّط عَلي حُسنِ ظَنّي قُنُوطَ الاَياسِ وَ لاانقَطَعَ رَجا‍ئي مِن جَميلِ كَرَمِك. 

خدايا برحسن ظنم به تو ياس ونااميدي را مسلط مساز ودست اميدم را از دامن كرم نيكويت جدامگردان.

راه استجابت دعا


از پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم پرسیدند چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود با اینکه خداوند فرموده :

ادعونی استجب لکم

فرمود : ده چیز دل های شما را میرانده.

اول : با اینکه خدا را شناختید وظیفه بندگی را انجام ندادید.

دوم : قرآن خواندید و بکار نبستید.

سوم : دعوی دوستی پیغمبر (ص) کردید و با فرزندانش دشمنی کردید.

چهارم : ادعای عداوت شیطان کردید و از او پیروی نمودید.

پنجم : گفتید بهشت را دوست داریم و عمل نکردید.

ششم : گفتید از دوزخ می ترسیم و بدن های خویش در آن افکندید.

هفتم : به عیب مردم پرداختید و از عیوب خود غافل شدید.

هشتم : لاف دشمنی دنیا زدید و به جمع اموال پرداختید.

نهم : به مرگ اقرار کردید و آماده آن نشدید.

دهم : مردگان را به خاک سپردید و عبرت نگرفتید

این مناسبات دعای شما مستجاب نمی شود

هوم !!!با این وضعیت چرا دیگه از کار خدا گله داریم؟؟؟ وقتی که به هیچ کدوم اینها عمل نمیکنیم

بازم از خدا گله میکنیم که خدا با ما قهره نمیدونم مارو به حال خودمون وا گذاشته ووو--------

بازم بنازم بزرگی یه خدا رو که ما ادم هایی که این همه ---------انجام میدیم

بازم هوای بنده هاش رو داره

 

از خدا چه می خواهی ؟!


ملاصدرا می گوید:

 

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان

 

                 اما به قدر فهم تو کوچک می شود

 

                          و به قدر نیاز تو فرود می آید

 

                             و به قدر آرزوی تو گسترده می شود

 

                                   و به قدر ایمان تو کارگشا می شود...

 

یتیمان را پدر می شود و مادر

 

محتاجان برادری را برادر می شود

 

عقیمان را طفل می شود

 

ناامیدان را امید می شود

 

گمگشتگان را راه می شود

 

در تاریکی ماندگان را نور می شود

 

رزمندگان را شمشیر می شود

 

پیران را عصا می شود

 

محتاجان به عشق را عشق می شود

 

خداوند همه چیز می شود همه کس را...

 

به شرط اعتقاد،

 

          به شرط پاکی دل،

 

                 به شرط طهارت روح،

 

                          به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

 

بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا

 

         و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف

 

              و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک

 

                   و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

 

                            و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...

 

چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه

 

بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند

 

در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند

 

و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند...

 

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟؟

پیوند آسمانی


امروز فاطمه ای که حبیبه خدا، عصاره خوبی ها و نگین تحیّر برانگیز خلقت است، با مردی آسمانی و الهی، مردی از تبار نور، مردی از دیار بهشت، علی مرتضی، وصی رسول خدا پیوند ازدواج می بندد. عرشیان هلهله گویان، عالم را نورافشان می کنند. سلام و درود از آسمان می بارد و طَبَق طَبَق تحفه از عرش فرو می بارد. مبارک باد این جشن آسمانی بر همه آسمانیان.

هنگام گرفتاری دعای حضرت جواد (ع) را فراوان بخوانید :

یا مَن یَکفی مِن کُلِّشَیٍ وَ لا یَکفی منه شیُ اِکفِنی ما اَهَمَّنی مِمّا اَنَا فیهِ


ای آنکه کفایت کند از همه چیز و کفایت نکند از او چیزی ، کفایتم کن در آنچه به هم و غم انداخته  ، از آنچه گرفتار آنم .

 

 

امام جواد علیه السلام می فرمایند :

 

سه چیز است که انسان از داشتن ضرری نمی کند :
 عجول نباشد ، مشورت کند ، پس از آن که تصمیم گرفت به خدا توکل کند.

خدايا هواي مرا داشته باش

يک مناجات از صحيفه سجاديه
خدايا به من وظيفه اي داده اي که خودت آن را بهتر از من انجام مي دهي ،قدرت تو براي اين کار و تسلطتت بر من ،بيشتر از قدرت من است؛پس خودت کاري کن که من،اين وظيفه را جوري انجام بدهم که تو را راضي مي کند.هم تو راضي باشي هم من سلامت بمانم.
خدايا! من طاقت سختي زياد ندارم و براي بلاهاي تلخ ،خيلي صبور نيستم.خودت به تنهايي آرزوي مرا برآورده کن و هواي مرا داشته باش. حواست به من باشد.در همه کارهايم هواي مرا داشته باش ؛چون اگر بسپاري دست خودم،درمانده مي شوم و همان کاري را نمي کنم که مصلحتم باشد.
خدايا! کاري کن در همه احوالات ،محفوظ و پوشيده باشم؛دست نيافتني باشم؛ در پناه و امان باشم.اين کاري که گذاشته اي بر عهده من که براي بندگانت انجام بدهم؛خودت هم کمک کن که در آن موفق بشوم.اگر بدنم براي اين وظيفه ضعيف است؛اگر به اندازه کافي قدرت ندارم،اگر جان و رمقم به اين کار نمي رسد،تو خودت من را در اين کار موفق کن.
خدايا هواي مرا داشته باش

حکمت خدا

خدایا می گن تو خیلی بزرگی تو از هر کسی به بندهاش نزدیک تری من نمی خواهم بشم مثل اون گنجشکی که از تو قهر کرد چرا که آخرش حکمت کارشما رو فهمید و براش فقط پشیمانی ماند . خدایا کمکم کن و این نیرو را به من بده تا حکمت کارهایت را درک کنم و ازتون می خواهم این لطف را از ما دریغ نکنید .  این نیروی بزرگی است نمی دونم می تونم داشته باشمش یا نه ولی تو اونقدر رحیمی که اونو به ما عطا می کنی . خدایا ما مخلوقات خیلی خیلی رو داریم چرا که هر چی دوست داشته باشیم ازت می خواهیم و اونم دوست داریم سریع به ما بدی . آره می دونم خیلی نا سپاسیم خدایا ولی من فقط تو را دارم تو را دارم خدایا تو را دارم  پس تمنا دارم کمکم کنی . منو به حال خودم رها نکنی ....

آخرش هم می گم بابا ،خدا حکمتت را شکر .

مناجات

 

آموختی به من که هرگز برای خواستن آنچه دلم می خواهد با تعصب به خدا اصرار نکنم چون

بر آنچه پشت هر واقعه پنهان است واقف نیستم .

آموختی به من که برای عبور از کوتاهی پله قبلی باید سختی سعود را تحمل کنم و

شوق بزرگتر شدن را بیش از قناعت به کوچک ماندن  دوست بدارم .

آموختی به من که در عمیق ترین  درد ها رو به کسی کنم که نزدیک ترین است و 

سر بر دامن مهر او گذارم .تنها کسی که شایسته تکیه کردن بی دغدغه است. ایمن و مطمئن

 و آموختی به من که  وقتی رها هستم   زندگی چه با شکوه است و کسی همواره با است که

بسیار تواناتر از من قادر به گشودن گره های کور است .